.•❀.•❤•.¸✿¸.•❤• دنیز •❤•.¸✿¸.•❤•.❀•

  باران نم نم             وقتی که باران می یاد باران نم نم می یاد چترم و باز می شوم یک سرپناه می شوم تا که یک وقت خیس نشی اسیر باران بشی اگه یک وقت خیس بشی مریض می شی، تو خونه موندگار می شی پس وقتی باران می یاد باران نم نم می یاد هیچ وقت فراموش نشه من را بردار همیشه     در انتظار میهمان         سحر سر می رسد، شد وقت دیدار سپیده دخترم! بیدار بیدار نشسته یک قناری روی شاخه گلی هم با وضو در پای دیو...

  دریایم،دنیزم   دخترکم! تمام وجودم را ارزانیت میکنم، ارزانی خنده های شیرینت ،ارزانی نگاه معصومت و ارزانی قلب مهربانت... دریای بیکران من! آن زمان که نگاهت میکنم تمام غصه ها از دلم رخت میبندد. نهال کوچک باغ زندگیم! شیره جانم را به پایت میریزم تا قد کشیدنت را شاهد باشم، تا به اوج رسیدنت را ببینم... لحظه ای را که نگاهت در نگاهم گره میخورد با دنیا و تمام شادیهایش عوض نمیکنم... مگر من جز شادیت چه میخواهم بهانه زندگیم کاش میدانستی که نفسم به نفست بند است کاش میدانستی شادیم در گرو لبخند زیبایت است و اصلا بودنم به خاطر بودن توست عزیز دل مادر دوستت دارم! ...

         گل مامان دیگه تو چهار دست وپا رفتن حرفه ایی شدی و داری کنار مبل و میز هاو...هر چی بلند باشه به خصوص گوش بابایی رو میگیری و از جات بلند میشی و می ایستی عشقم دیگه کارای این روزام همین پایینی هاس     گل مامان تا میام جاتو عوض کنم همش شکمتو میدی بالا و کلی ذوق میکنی که نمیذاری پوشکتو ببندم....منم کلی عشق میکنم از این کارت راستی هر موقع که مامانی میاد که مسواک بزنه همچین میای و زل میزنی به مامان که کشف کنی که چیکار میکنه مامانم بعد که سر در میاری شما هم میای جلو م و میخوای مسواک از مامان بگیری این میشه که مامان دست به دامن مسواک توچو...